اون چه خصومتي با تو داره؟ _
.نمي دونم _

تو کاريش کردي؟ _
هيچي، اصلا _

،اون منو ضايع کرد
.ولي يه روز جوابشو ميدم

اون کي هست؟

.يه بچه کولي

تو قبلا اونو مي شناختي؟ _
.متاسفانه بله _

رزا هم اونو مي شناخت؟

،اون هيچکس رو نمي شناسه
نه منو، نه رزا رو. فهميدي؟

ديگه نمي خوام بيشتر از اين دربارش
.چيزي بشنوم، ميرم بخوابم

!اومدش! نگاه کن! چطور راه ميره

!چه صورتي داره
مي بيني؟

.اينو بگير، بزن بريم

.اون سطل رو بذار کنار

.اونا هميشه با روش هاي من کار مي کنن

!جلسومينا با ما کار مي کنه _
.ساکت باش _

.امتحانش کن

! به به، چه با استعداد

!حالا گوش کن

...من ويولن ميزنم و وقتيکه اينو شنيدي

...يواشکي مياي پشت من تا اونجا

و ترومپت ميزني

فهميدي؟ تمرين ميکنيم _
.من نمي تونم _

چرا؟ _
.زامپانو بهم اجازه نميده _

شنيدي چي گفت؟ لابد بعدش
.دوباره من مقصر مي شم

زامپانو!؟ ببينم، اينجا کي تصميم
.مي گيره که کي چکار کنه

.الآن رفته شهر _
.من بعدا باهاش صحبت مي کنم_

،نترس، ما اينجا يک خانواده ايم

باهم کار مي کنيم، هرچي
.که تو ياد بگيري به نفع همه ماست

...دقت کن: هر وقت اينو زدم

گرفتي؟ واقعا؟

خانم ها و آقايان
...براتون يه موسيقي

. خيلي خيلي غمگين ميزنم...

.برو ديگه

.به به! خيلي خوبه

کار با زامپانو هوش و حواس رو تعطيل ميکنه

.بايد بپري وسط موسيقي من

.و بايد جايي که من ايستادم باشي

.دوباره تمرين مي کنيم

!خوبه، ديدي

.حالا سه بار همينو تمرين مي کنيم

،من دور مانژ حرکت مي کنم

تو هم درحاليکه ترومپت ميزني
.پشت سر من راه ميافتي

فهميدي؟
.خيلي ساده س

يه انگشت اينجا، يکي ديگه اينجا

!آفرين، جلسومينا

.حالا برو بريم
....يک، دو

چي شده، زامپانو؟
.در مورد کار با اون باهاش صحبت کردم

.اون فقط با من کار ميکنه

.تو اينجا نبودي که ازت بخوام

بعدش هم که چي بشه؟
.ما همه باهم کار مي کنيم

!نمي خوام با اون کار کنه

.مثل بچه آدم بي خيالش مي شي

.من با تو حرف نمي زنم
.خودت خواستي باهات صحبت نکنم

.اصلا به من چه

برو پيش همسر من، جلسومينا
.من اين مسئله رو حل ميکنم

اون همينجا مي مونه، من مي گم
.که کجا بره و چکار کنه

.و اجازه نداره با اين مردک ولگرد کار کنه

چرا؟ _
واسه اينکه من مي خوام؟ _

.من...مي خوام

....اگه يه بار ديگه با اون ببينمت

،زامپانو، ولش کن

!برگردونيدش

!بريد دنبالشون

!کولي هاي لعنتي

!اون چاقو داره

.اروم باش، طوري نمي شه

!مواظب باشيد، چاقو دستشه

!يه قدم بياييد جلو، کشتمتون

!درو باز کن

!باز کن

!واستيد عقب

اينجا چه خبره؟ _
.هيچي _

.هي تو، اون چاقو رو بنداز

تاحالا همچين اتفاقي تو
.سيرک من نيفتاده بود

!پليس دستبند زد و گرفتش برد

...ولي تقصير اون نبود _
.تا حالا پاي پليس به اينجا باز نشده بود _

حالا مي خواي چکار کني؟

با ما بمون، هرچند ممکنه روت
.نشه، با اين افتضاحي که بارآورديد

،از خداتم باشه که اين اتفاق افتاد
.ديگه از دستش راحت شدي

تنهايي مي خواي چکار کني؟
.با ما حداقل گرسنه نمي موني

موتورش چي ميشه؟

پليس اونو نگه ميداره _
جلسومينا، پيش ما بمون _

کجا بايد بخوابم؟ _
.تو واگن من اتاق هست _

،جمع جور کنين
.ساعت 4/5 تراکتور ميرسه

.تو هم مي توني باما بياي

،ولي اگه مي خواي به اون بگي

،بدون که ديگه باهاش کار نمي کنم
.نه اون نه کس ديگه، عمرا

.بندازش

خواب بودي؟

!اين تو چه بوي گندي ميده
چطور تحمل ميکني؟

.چيه؟، زامپانو تو زندانه
.فردا آزاد ميشه، شايد

فردا؟ _
.آره، شايد _

،همش تقصير تو بود
.زامپانو که کاري باهات نکرده بود

!اونا هم گذاشتن تو بري

قبول دارم، من
.باعث شدم اين اتفاق بيفته

.ولي اون چاقو کشيد

.بيا بيرون

!بيا

.شايد يه کمي زندان براش خوب باشه

!هنوز واسه زندگي کردن خيلي جا داره

!ولي اگه بامن باشه کارش تمومه

!چه لباس شب قشنگي داري
.بشين

.بشين اينجا

!قيافه رو ببين

واقعا تو يه زني؟
!شبيه کنگر فرنگي شدي

اصلا نمي دونم، با زامپانو بمونم

.يا اينکه با سيرک برم

.بهترين فرصت براي خلاص شدن از دست اون

قيافه اش خنده داره، وقتي از زندان
.يباد بيرون ببينه همه رفتن

!اين کاريه که بايد بکني
.خيلي باحال ميشه

،من باهاش دشمني ندارم

،ولي هر وقت مي بينمش
.دلم مي خواد بزنمش

.خودم هم نميدونم چرا

.نمي تونم جلو خودمو بگيرم

اما شما، چطوري به پست هم خورديد؟

.اون 10،000 لير دا به مادرم

چقدر!؟

من چهار تا خواهر دارم
.همشون از من کوچکترن

دوسش داري؟

من؟ _
آره تو، پس کي؟ _

چرا از دستش فرار نمي کني؟

.قبلا اين کارو کردم، ولي نتونستم

منظورت چيه، "ولي نتونستم"؟

مي توني انتخاب کني که با اون
.باشي يا با سيرک بري

،با سيرک برم يا با زامپانو باشم

،که چي بشه

.هيچ فرقي نمي کنه

.من بدرد هيچکس نمي خورم

اصلا براي چي زنده ام؟

ميتوني آشپزي کني؟ _
چي؟ _

آشپزيت خوبه؟

.نه

پس چي بلدي؟
رقصيدن؟ خوندن؟

.يه کم

...شايد

عشق که خوشحالت مي کنه؟

.تو بايد از هر چيزي لذت ببري

...اگه تو انقدر زشت نبودي

چرا من به دنيا اومدم؟

و اگر بهت پيشنهاد بدم
،که با من بياي

.يادت ميدم که يک بندباز باشي

اون بالا، زير نور نورافکن

.من يه ماشين دارم، ميتونيم همه جا بريم

.خيلي حال ميده
نظرت چيه؟

....نمي خواي

بايد با زامپانو بموني و همه
.کاراي احمقانه شو تحمل کني

!و اونم مثل خر کتکت بزنه

.يه جور زندگيه ديگه

اما، بايد يه دليلي باشه
.که زامپانو تورو نگه داشته

.گفتي يه بار فرار کردي
بعدش اون چکار کرد؟

.کتکم زد

چرا نمي خواد که تو بري؟

،عجيبه

من که يک روز هم تورو بيشتر
.از احتياجم نگه نمي دارم

...شايد

شايد دوست داره؟

زامپانو!؟ منو!؟

،آره، مثل يه سگ

،يه سگ که دلش مي خواد صحبت کنه
.ولي فقط بلده پارس کنه

.زامپانو بيچاره

...آره، بيچاره

...اما

،اگر تو باهاش زندگي نکني
کي ميکنه؟

،من آدم تحصيلکرده اي نيستم
.فقط دو سه تا کتاب خوندم

،هرچي که اين دور و بر مي بيني
.با يک هدفي خلق شدن

...مثلا اين سنگ

ايني که اينجاست _
کدومش؟ _

.همين، به چندين دليل ممکنه اينجا باشه

...و اين سنگ کوچولو

براي چي؟ _
...براي _

چه ميدونم؟

...اگه مي دونستم که

.خدا بودم، کسي که همه چيزو ميدونه

،کي به دنيا اومدي، کي مي ميري
.اونه که همه چيزو ميدونه

،من نمي دونم اين سنگ چه فايده اي داره
.ولي مطمئنا يه علتي داره که اينجاست

.يا اينکه همه چي بي دليل آفريده شده

.حتي ستاره ها

.اين چيزيه که لااقل من يکي بهش اعتقاد دارم

...و تو

.تو هم مطمئنا تو يه زمينه اي مفيد هستي

.با اون قيافه کنگر فرنگيت

فردا کبريت مي گيرم و
!همه چيزو آتيش ميزنم

.تشک، ملحفه ها، همه چي

.اينجوري مي فهمه

.من نگفتم که نمي خوام باهاش برم

،اون 10،000 لير خرج کرده که
.خودش بخوابه و من همه کارهارو انجام بدم

،اون اينجوري بار اومده
.عادت نداره فکر کنه

:هر چي بهش ميگم، ميگه
.که چي بشه

به چه درد مي خوره؟

.بايد باهاش صحبت کنم

!نه، بهتره که همه چيرو بسوزونم

و اگه من باهاش نمونم
کي مي مونه؟

اونا گفتن ميتوني باهاشون بموني؟

!...الووو

واقعا ازت خواستن باهاشون بموني؟

درباره من چي ميگفتن؟

دلشون نمي خواست با تو
.و زامپانو کار کنند

!نه که من کشته مرده کار کردن با اونام

.اونان که به من احتياج دارند

.امروز اينجام، فردا يه جا ديگه

.من خيلي زود خسته مي شم
.مستقل بودن براي من از هر چيزي مهمتره

.من اينجوري ام

اصلا احتياجي به جاي گرم و نرم
.ندارم که بخوابم

چرا گفتي که زود مي ميري؟

.من معمولا به مردن فکر ميکنم
.تو اين حرفه اين چيزا هست

.يکدفعه هوتوتو...

يکمرتبه کارم تموم مي شه،
.کسي هم نيست که برام گريه کنه

مادرت چي؟ _

خب،منتظرش ميموني؟
يا با اونا ميري؟

،مثل اينکه مي خواي با اون کار کني
.من تا اداره پليس مي برمت

،دقيقا وقتيکه آزادش ميکنن
.تو اونجايي

!اون غافلگير مي شه

!عجب لگنيه اين

!بپر پائين

.پاسگاه اونجاست

.به اميد ديدار

داري ميري؟

آره، نکنه مي خواي بامن بياي؟

،دختري که هيچ کاري ازش بر نمياد
به چه درد من مي خوره؟

...جلسومينا

...بگيرش

.يه يادگاري کوچيک

.به اميد ديدار، جلسومينا

.زامپانو، من اينجام

!بچه هاي سيرک خواستن من نگه دارن

...اما _
.پس چرا باهاشون نرفتي _

خونه ما يه همچين جائيه؟ _
.اينجا _

،يه بار خواستم برگردم خونمون

.ولي الآن برام مهم نيست

.خونه من پيش توئه

واقعا؟
!عجب کشف بزرگي

،تو خونتون گشنه بودي
.بامن وضعت بهتره

!تو يه حيووني
.تو کلت هيچي نيست

!اونجا جاي خوبيه واسه روزه گرفتن_
!ساکت شو _

،هوا داره طوفاني ميشه
دهکده بعدي کجاست؟

،ماگليانو، 18 کيلومتري اينجا
.ولي اونور کوهه

،نمي تونيم تا اونجا بريم
.بنزين کم ميارم

.صومعه ما اونجاست

.لطفا صبر کنيد

.مادر، روغن گرفتم

اين مرده مي تونه يه شب اينجا بمونه؟

معذرت مي خوام، واسه رفتن
.بنزين کافي نداريم

، هوا داره تاريک ميشه
.تا دهکده بعدي هم خيلي راهه

...حال همسرم هم خوب نيست

اون ميتونه تو کاهدوني بخوابه؟ _
.باشه، ولي فقط يک شب

،اجازه دادن
.تو کاهدوني به اندازه کافي جا هست

.متشکرم، مادر

.يه چيز ديگه براتون آوردم _
.ممنون

تو، يه کم ديگه مي خواي؟ _
.بگير _

اون با تو کار ميکنه؟

.يه کم کمکم ميکنه

.ترومپت ميزنه، طبل ميزنه

.به خواهر نشون بده چه کارايي بلدي

!عاليه

!چه خوب بلدي بزني _
!آره، حالا برو ظرفارو بشور _

.نه، من مي شورم _
.نه، اين وظيفه اونه _

.با هم مي شوريم
!چه آهنگ قشنگي بود

آهنگ چيه؟ _
.نمي دونم _

داري چکار ميکني؟

واسه خواهر محترمي مثل شما
.اين کار سختيه

.بدش من _
.اين کار هر روزمه _

هميشه اين تو مي خوابي؟

،جاش بد نيست. اون تو چراغ هست
.ظرف و ظروف هست، مثل يه خونه واقعي

مسافرت رو دوست داري؟

.اين شغل اونه _
.ما هم زياد سفر ميريم _

هر دو سال يکبار بايد
.بريم به يه صومعه ديگه

.اينجا دومين صومعه منه _
چرا اينجوريه؟ _

چون ما نبايد به چيزاي دنيوي
.دلبستگي پيدا کنيم

، آدم هر جا زياد بمونه
.به اونجا دلبستگي پيدا مي کنه

،اين خيلي مهمه که ، از مال دنيا صرفنظر کني
.از هر چيزيکه روي زمينه، جز خدا

ما هر دومون مسافريم: اون دنبال
.خداي خودشه و من دنبال خداي خودم

.پس هر کسي يه خدايي داره _
دلت مي خواد صومعه رو ببيني؟ _

لطفا همراه من بيا. اين صومعه
.بيش از 1000 سال قدمت داره

چرا منو با خودت مي بري؟

،من به درد نمي خورم، نه آشپزي بلدم
...نه هيچ کار ديگه اي

چي شده مگه؟

.بگير بخواب

چه فکراي عجيب غريبي ميکني؟

.بارون مياد
.اينجا چه جاي خوبيه

اگه من بميرم، تو ناراحت ميشي؟

واسه چي مي خواي بميري؟

.يه بار مي خواستم خودمو بکشم

فکر مي کردم، مردن
.بهتر از زندگي با توئه

.ولي حالا حتي حاضرم باهات ازدواج کنم

با هم زندگي مي کنيم، حتي يه
.سنگ هميه جايي بدرد مي خوره

.بعضي وقتا بايد با فکر عمل کن
!اما تو در مورد هيچ چيز فکر نمي کني

.چيزي نيست که بايد بهش فکر کنم _
!ولي هست، هست _

!مي خواي به چي فکر کنم؟
.بخواب بينيم

!ديگه نمي خوام از اين چرت و پرتا بشنوم

.بگير بخواب، خسته ام

يه ذره منو دوست داري؟

!خفش کن

.اينجا قلباي نقره اي آويزونه

،ولي دستاي من خيلي بزرگه
.رد نميشه، تو امتحان کن

.نه، نمي خوام _
چت شده؟ _

!نبايد اينکارو بکني _
.آروم باش _

.متشکرم، مادر روحاني

.ممنونم، خداحافظ

.اون گريه مي کنه! يه لحظه صبر کن

چرا گريه مي کني؟

دوست داري اينجا بموني؟

.من با مادر صحبت مي کنم

!خواهر

.بگير، بذارش اونجا

.از مهمان نوازي و مهربونيتون خيلي متشکرم

تشکر منو به عنوان يک هنرپيشه
.کوچيک بپذيريد

!هل بده

"توفنگ"
.چه به موقع رسيدي

.منم به شما کمک مي کنم

."اما، "توفنگ

!بندازش زمين

!اين به خاطر شوخي هاي بي مزه ات

!زامپانو، نزنش، بسه ديگه

مي خواي منو بکشي؟

!"اين يه هديه بود از طرف "توفنگ
!بيا! خواهش مي کنم _

!دفعه ديگه بيشتر از اينا مي خوري _
چقدر بيشتر؟ _

!ساعتمو شکست

،زامپانو، زود باش بيا
!حالش بده

...حالش بده

...داره مي ميره

!دلقک بازي درنيار _
...داره مي ميره _

...داره مي ميره

!آروم باش

هي، تو؟

! آروم بگير

!ساکت ميشي يا نه

!بدبخت شدم

،اونائيکه حساس هستن
.نگاه نکنن

،چون اگه قلاب فرو بره تو بدنم
.خون مي زنه بيرون

!با صداي طبل شروع مي کنيم

!جلسومينا، لطفا

!خانم جلسومينا
!صداي طبل، لطفا

"ال ماتو"
...حالش بده

"ال ماتو"
...حالش بده

چه فکري مي کني؟
نگران چي هستي؟

،کسي مارو نديده
!هيچکس دنبالمون نمي کنه

،بجز خودمون دوتا
.هيچکس از اين جريان خبر نداره

.من گشنمه

.همينجا باش

.يه چيزي رديف مي کنم

کجا داري ميري؟

کجا داري ميري؟

.کجا مي خواي بري؟ بگو بينم

مي خواي برگردي خونت؟

.بيا

.يه چيزي بخور

!اينقدر زار نزن! بسه ديگه

!ديگه چيزي نشنوم

.مي خوام يه کم استراحت کنم _
!نه _

!نيا تو

.خيلي خوب، بيرون مي خوابم

.چه جاي خوبيه _
.سرده _

.بشين

.يه کم آفتاب بگير

.سوپ پختم

.يه چيز يادم رفته

.لازم نيست، من درست مي کنم

!بالاخره بعد ده روز اومدي بيرون

.من که نمي خواستم بکشمش
.فقط دو بار زدمش

،طوريش نشده بود
.فقط يه ذره خون از دماغش اومد

.منم ولش کردم

يعني من بخاطر يه دعواي
.کوچيک بايد برم زندان

.من سرم فقط به کار خودم گرم بود
يعني من حق زندگي ندارم؟

.ولي ما مي تونيم دوباره به کارمون ادامه بديم

،چند کيلومتر جلوتر

.يه جشنواره راه انداختن
.پول خوبي مي تونيم در بياريم

چيه؟ دوباره چت شد؟

"ال ماتو"
...اون حالش بده

.مي خوام برگردونمت خونتون

مي خواي برگردي پيش مادرت؟

نمي خواي برگردي پيش مادرت؟

،اگه من با تو نمونم
کي مي مونه؟

.آخه اينجوري که نمي شه

.من بايد پول در بيارم

!تو ديوونه اي! ديوونه

اگه مي خواي بخوابي، برو تو
.اين بيرون سرده

.بايد راه بيفتيم

.تو اونو کشتي
.اينجا واقعا جاي خوبيه

،من مي خواستم ترکت کنم
.ولي اون گفت که بايد بمونم

.واسه آتيش چوب لازم داريم

امروز، يک برنامه شاد و مهيج درسيرک
.مشهور جهان "مديني" به اجرا در مي آيد

!کارهاي خارق العاده
!از هنرمندان آسيايي

نمايش هايي بي نظير که از شدت
.بهت در جايتان نخواهيد نشست

...نام ما نشانه

!اعتبار ماست...

.بچه ها، فعلا بريد خونه هاتون

!با پدر مادرتون بيايد
.بليط بچه ها نيم بهاست

کجا ميري؟ _
.همين دور و برم _

مي خواي باهات بيام؟

.نه، چند دقيقه ديگه برمي گردم

.يه دونه بده

.ليموئي هم بذار

!هي، شما

اون آهنگ رو از کجا شنيدي؟

کدوم اهنگ؟ _
.همون که الآن مي خوندي _

...اه، منظورت اينه

.يه دختره پيش ما بود که همش اينو مي خوند

کي؟

.خيلي وقت پيش
.چهار پنج سال پيش

.هميشه با ترومپت اينو ميزد
.هيچوقت يادم نميره

الآن کجاست؟

.مرده

تو هنرپيشه سيرکي؟ اونهم
.کارش همين بود، يه هنر پيشه دوره گرد

.شايد تو اونو بشناسي
.اينجا هيچکس اونو نمي شناخت

!اون اصلا حرف نمي زد

.يه کم خل بود
.پدرم کنار دريا پيداش کرده بود

.مريض بود، تب داشت

،اورديمش پيش خودمون
،ولي هيچ حرفي نميزد

،فقط گريه ميکرد
.چيزي هم نميخورد

بعد که حالش خوب شد، همش
.مي شست اينجا و ترومپت ميزد

،و يه روز صبح
.ديگه از خواب بيدار نشد

شهر دار اينجا خيلي تلاش کرد که
.يکي از آشناهاشو پيدا کنه

مي خواي شهردار رو ببيني؟

،و حالا زامپانو
.مردي با جگر آهنين

.بعد از اون يه نمايش خنده دار اجرا ميشه

!موزيک

،آقايان و خانم ها

،يک زنجير و يک قلاب، به ضخامت نيم سانتيمتر

،از آهن خالص، محکمتر از فولاد
...با يک فشار کوچيک

...عضلات سينه ام
... هواي توي ريه هام

زنجير رو پاره مي کنم. اين که مي بينيد
.براي محافظت از خودم نيست

،بلکه براي اينه که

.شما نبينيد قلاب بدنم رو پاره مي کنه

،اونائيکه اعصابشون ضعيفه

.لطفا نگاه نکنن

.تمومه، بسته ديگه _
.برو پي کارت _

.پس برو يه جا ديگه _
.گفتم برو پي کارت _

!ميندازمت بيرون

.مزاحم بقيه مهمونائي _
!گارسن _

.بيرون، همين، حالا
!چقدر مي خوري

.خواهش مي کنم رعايت کن
.بيا، خودم مي برمت بيرون

!برو به جهنم، خودم ميرم

!به من دست نزن _
.در اينجاست _

.اون هميشه اينقدر مست ميکنه _
.حرومزاده _

!خواهش مي کنم، بس کن _
!ولگرد لعنتي _

...استخوناتو مي شکنم

!ولم کن

...بذاريد

!برو بيرون

!بيا اينجا
!همتون رو سرويس مي کنم

،ولم کنيد
.نشونش ميدم، اون حرومزاده رو

بلايي سرت ميارم که
!تا آخر عمرت يادت بمونه

!دائم الخمر بدبخت
بازم جا داري بخوري؟

.آروم باش، زامپانو _
!ولم کنيد _

!به من دست نزن

،اگه بخاطر رفاقتمون نبود
.زنگ ميزدم به پليس

!من هيچ دوستي نمي خوام

چرا هيچ کدومتون نمي يايد بيرون؟

!بيايد بيرون

!نشونتون ميدم

!حساب همتون رو ميرسم

!من به هيچکس احتياج ندارم

!مي خوام تنها باشم

!تنها